دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام / نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
+ شروع پروژه نویسی و اولین ایمیل به استاد
+ دل گرفتگی های دیشبم بخاطر بحث هایی که باهم کردیم و بی خبر بودن از تو که تا الان ادامه داره، اینم جزء تفاهم ماست که هر دو باهم میریم زیر خط فقر و جیب هردومون یهو باهم خالی میشه اونقد که حتی پول خرید یه شارژ رو نداریم که الان که تو سرکاری و من با حال نزار پشت کامپیوترم با کلی دلتنگی ، شاید تقصیر منه که حتی یه زنگ هم بهت نزدم اما دلم ناز کردن میخواد و یه نازکش که تو باشی
+ منی که همیشه فکر میکردم نباید فرصت حرف زدن یا هر فرصتی که قرار باشه بعدا حسرتش رو بخوری رو از کسی گرفت دیشب چه راحت این فرصت رو از دست دادم . وقتی پشیمون از کارت سرت رو گذاشتی رو پام حتی برنگشتم نگات کنم ، چه بد میشم گاهی ، میترسم الکی قهرکردنام که پشت بندش گرمی آغوشته زیادی از حد برات عادی بشه و راحت از کنار اخمام که پشتش یه لبخند گنده انتظار آغوشتو میکشه بگذری و بری ...
+ سرماخوردگی عجب نعمتیه وقتی مجبور نیستی اشکاتو پنهون کنی چون همه میدونن که زکام شدی
++ عنوان برگرفته از شعر استاد شهریار
- ۹۵/۰۹/۰۳