قاصدک خیال من

آیا تو چنان که می نمایی هستی؟؟؟!



پیام های کوتاه
  • ۲۰ مرداد ۹۶ , ۰۰:۴۴
    117...
نویسندگان

حال من خوب است اما تو باور نکن...بگو خب

شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۱۱ ق.ظ

اینجا اونقدر سوت و ‌کور شده که باز یا بسته بودن نظرات هیچ فرقی نداره 

اونقد خلوته که رفتن و موندنم رو کسی نمیفهمه 

چقد بده آدم تو زندگی به یه همچین جایی برسه حتی تو نوشتن .


  • لبخنــــツ ـــد

نظرات  (۷)

سلام عزیزم
نامزدیت مبارک باشه انشاا... همیشه در کنار هم شاد و خوشبخت باشین :-*
من می خونمت نرو :D
خاطراتت رو هم دوست داشتم حیف ادامه ندادی
پاسخ:

سلااااام نازی جان :)

فکر میکردم دیگه نمیای اینجا ...خیلی ذوق زده شدم وقتی دیدم برام کامنت گذاشتی :))

کاش آدرس وبتو برام میذاشتی

ممنونم بابت تبریکت عزیزم :)))

خاطراتم رو حذف کردم چون یادآوری بعضی چیزا برام سخت بود و تا مدتها اذیتم میکرد:(

  • پرتقالِ دیوانه
  • نری ها :(
    پاسخ:
    نه پرتقال جان ، جایی نمیرم:))
    خیلی سخته

    ایشاالله این روزگاراتکرارنشن
    پاسخ:
    :(
    عزیز دلمی شما ^__^
    نه خب سلیقه ها فرق میکنه... شایدم این دختره چون اولین بار شیطان بود من دوسش ندارم! نمیدونم! :))))))
    شما خیلی خیلی به من لطف داری دوست عزیزم :*
    پاسخ:

    ممنون گندم جان :))

    منم تا مدتها ازش میترسیدم :))

    اصلا ذوق مرگ شدم وقتی کامنتت رو دیدم گندمی:))))

    وبلاگ خوبی داری :)
    حس خوبی توشه.
    صمیمی و مهربون :)
    چرا زودتر نیومده بودم؟!
    پاسخ:

    ممنون عزیزم

    تو لطف داری ، مرسی از مهربونیت :))

  • یا فاطمة الزهراء
  • من شاید دیر به دیر بخونم و اکثرا خاموش باشم ولی حواسم هست 
    پاسخ:
    ممنونم :))
    فداااای تو عزییییییزم تو چقد مهربووونییییی :-*
    اکثرا سرمیزنم به وبت عزیزم... ولی یه مدتیه توی فضای مجازی فقط خواننده هستم و کامنت نمیذاشتم :D
    ببخش تبریکیجات دیر شد لبخند جووونم
    از ته دلم خوشحال شدم خبر خوشبختیتو دیدم ایشالا همیشه خنده رو لبت باشه و دلت شاد :-*

    اگر سخت بوده برات، پس کار خوبی کردی خاطراتتو حذفشون کردی

    متاسفانه وبلاگ ندارم عزیزم... آدرس ایمیلمو برات گذاشتم :)
    مراقب خوبیات باش لبخند مهربووون :-*
    پاسخ:

    قربونت برم عزیزم مهربونی از خودته خانومی:)))

    ممنونم که بهم سر میزنی و باهام حرف میزنی :))

    آره نوشتنشون حالم رو بد میکرد ....

    منم اولین باری که وب درست کردم بخاطر یه دوست وبلاگی بود که همیشه بهش سرمیزدم  براش نظر میذاشتم اونم همیشه بهم میگفت لبخند یه وب بزن دیگه خخخخ

    حالا منم به تو میگم یه وب بزن  خب :)))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">