خدایـــا...
خرابت میشـــــوم...
مرا هرگونه میخواهی
از نــــــو بساز...
خدایـــا...
خرابت میشـــــوم...
مرا هرگونه میخواهی
از نــــــو بساز...
همیشــــــه ...
پــــر از مهربانی میمانـــــم،
حتی اگر هیچکس
قــــدر مهربانیـــــــم را نداند.
مـــــن خدایــــی دارم
که به جــای همـــــه برایــــــم جبــــــران میکنـــــد.
به خـــدا گفتم!
چرا مرا از خاک آفریدی؟
چرا از آتش نیستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند، او را بسوزانم !
خدا گفت: تو را از خاک آفریدم، تا بسازی ! . . . نه بسوزانی !
تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم، تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی . . .
از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . . بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی . . .
باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی . . .
تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخیزی ! . . . سر برآوری ! . . .
در قلبت دانه عشق بکاری ! . . .
و رشد دهی و از میوه شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! . . .
پس به خاک بودنت ببال . . .