قاصدک خیال من

آیا تو چنان که می نمایی هستی؟؟؟!



پیام های کوتاه
  • ۲۰ مرداد ۹۶ , ۰۰:۴۴
    117...
نویسندگان

۹ مطلب با موضوع «عشق نامه» ثبت شده است

۱۱
فروردين

خدایـــا...


خرابت میشـــــوم...


مرا هرگونه میخواهی


از نــــــو بساز...

  • لبخنــــツ ـــد
۱۱
فروردين

همیشــــــه ...

پــــر از مهربانی میمانـــــم،

حتی اگر هیچکس

قــــدر مهربانیـــــــم را نداند.

مـــــن خدایــــی دارم

که به جــای همـــــه برایــــــم جبــــــران میکنـــــد.

  • لبخنــــツ ـــد
۲۶
بهمن

به خـــدا گفتم!

چرا مرا از خاک آفریدی؟

چرا از آتش نیستم !؟

تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند، او را بسوزانم !

خدا گفت: تو را از خاک آفریدم، تا بسازی ! . . . نه بسوزانی !

تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم، تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی . . .

از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . . بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی . . .

باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی . . .

تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخیزی ! . . . سر برآوری ! . . .

در قلبت دانه عشق بکاری ! . . .

و رشد دهی و از میوه شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! . . .

پس به خاک بودنت ببال . . .

  • لبخنــــツ ـــد
۲۳
بهمن

پشت تمام آرزو های تو " خــــدا " ایستاده است...

کافیست به " حکمت " اش ایمان داشته باشی

  • لبخنــــツ ـــد
۰۴
دی

به نام آرام دلها

خدای تنها و عشق بی انتها


سلام خدای خوبم.

 ممنونتم که تمام سختی های زندگی رو بر من آسون کردی

و بر سرم منت گذاشتی و مهربانانه پای دل شکسته و زخمیم وایستادی؛

وقتی که از زمین خوردن ها مینالیدم و کسی دستگیر دل تنهام نبود

ممنونتم که قطره ای از دریای عشقت رو در وجود فرشته ای زمینی قرار دادی تا اون رو به پای من بریزه


ممنونتم خدای خوب و مهربانم

  • لبخنــــツ ـــد
۱۰
آذر


از چند روز پیش که دل هوایی من هوای حرمت به سرش زده و بیقرارته ...

 آرزو کردم جای مسافر خسته ای بودم که به شوق وصالت پرکشید

و امروز با بدرقه خادمای حرمت در آغوش خاک آرام گرفت .

گرچه هیچوقت قدم هاش به آستانت نرسید و چشماش به بارگاه عشق ات روشن نشد؛

 اما چه سعادتی بالاتر از این که امشب که شب شهادت توست

و

تو میزبان قدم های به ظاهر نرسیده ولی به وصال رسیده هستی ...




+ قول دادی به همه پس به خدا می آیی

هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی


  • لبخنــــツ ـــد
۰۵
آذر


کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست

ولی مگه خدا هم گریه می کنه؟!چرا باید دل خدا بگیره!!!!

دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم

اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم

تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم!

آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد

حس میکردم که آدما دل خدا رو شکستند

و یا از یاد خدا غافل شدند همه می گفتند باران رحمت خداست

ولی حس کودکانه من می گفت:


خدا دلش از دست آدما گرفته 



+ کپی شده از وبلاگ قبلیم :)

  • لبخنــــツ ـــد
۰۵
آذر

سلام عزیـــزم ! صبح ات بخیـــر !

نگران هیچ چیـــز نباش

مـــن تو را برای خـــودت ،

برای خـــودم دوست دارم !

توکل کن ، آستین هایت را بالا بزن

و نا امیــــد نشو !


قربانت ؛ خــــــدا


+ کپی شده از وبلاگ قبلیم :)

  • لبخنــــツ ـــد
۲۶
آبان

+ همینطوری نوشت: عاشق این جمله ام :


مگر می شود زندگــــی مرا بهم ریخته آفریــــده باشد

خـــــدای دانه های انار

  • لبخنــــツ ـــد